English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1664 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
snow farming U اماده کردن پیست اسکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
piste U پیست اسکی
apres ski U تفریحات بعد از اسکی در پیست
toboggan U وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
toboggans U وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
ski patrolman U عضو گروه نجات در پیست اسکی
groom U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
grooms U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
ski patrol U گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
surfboards U تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
surfboard U تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
banked track U پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
skis U اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
skied U اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
ski U اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
trick ski U اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
telemark U پیچ اسکی بجلو وجلو بردن ان از اسکی دیگر
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
glm U روش اموزش اسکی به بزرگسالان با اسکی کوتاه
dogger U اسکی باز ماهر در هات داگ اسکی
parade lap U رژه اهسته دور پیست برای گرم کردن
diagonal U اسکی تورینگ و اسکی صحرانوردی
pace lap U دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
walking ring U پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
ski U اسکی بازی کردن
ice-skates U روی یخ اسکی کردن
skied U اسکی بازی کردن
ice skate U روی یخ اسکی کردن
ice-skate U روی یخ اسکی کردن
skis U اسکی بازی کردن
alpine U اسکی کردن در سراشیبی کوه
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
waxing cork U چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
outsides U خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outside U خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outside U اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outsides U اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
to cut out U بریدن ودراوردن- پیش دستی کردن بر- اماده کردن-انداختن
preparation U اماده کردن
supply U اماده کردن
supplied U اماده کردن
make ready U اماده کردن
primes U اماده کردن
prepares U اماده کردن
primed U اماده کردن
preparing U اماده کردن
confect U اماده کردن
prepare U اماده کردن
readying U اماده کردن
unlimber U اماده کردن
readies U اماده کردن
readied U اماده کردن
ready U اماده کردن
drafted U اماده کردن
draft U اماده کردن
provide U اماده کردن
drafts U اماده کردن
supplying U اماده کردن
provides U اماده کردن
prime U اماده کردن
harnessing U اماده کردن
accommodated U اماده کردن
set U اماده کردن
sets U اماده کردن
harnessed U اماده کردن
accommodates U اماده کردن
get ready U اماده کردن
setting up U اماده کردن
preparations U اماده کردن
harness U اماده کردن
to string up U اماده کردن
pre treatment U اماده کردن
to pickle a rod for U اماده کردن
belay U اماده کردن
outfit U سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
outfits U سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
hot dog skiing U اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
knock-up U سردستی اماده کردن
forespeak U قبلا اماده کردن
fitting out U اماده کردن ناو
knock-ups U سردستی اماده کردن
forearms U قبلا اماده کردن
forearm U قبلا اماده کردن
train U اماده کردن اسب
to fit with U اماده کردن برای
set up U اماده تیراندازی کردن
trains U اماده کردن اسب
gears U کردن اماده کارکردن
knock up U سردستی اماده کردن
trained U اماده کردن اسب
gear U کردن اماده کارکردن
do up U اماده استفاده کردن
geared U کردن اماده کارکردن
field of play U پیست شمشیربازی
infield U پیست مسابقه
circuits U پیست اتومبیلرانی
circuit U پیست اتومبیلرانی
forerunner U پیست بازکن
motordrome U پیست مسابقه
circuits U پیست اسبدوانی
bobrum U پیست لوژسواری
motordrome U پیست یا مسیر
forerunners U پیست بازکن
course U پیست مسابقه
coursed U پیست مسابقه
courses U پیست مسابقه
circuit U پیست اسبدوانی
to study up U خود را اماده امتحانات کردن
make ready U اماده شدن حاضر کردن
get ready U اماده شدن حاضر کردن
sensate U اماده پذیرش حس احساس کردن
to provide oneself U خودرا اماده یا مجهز کردن
spot U کشف کردن اماده پرداخت
spots U کشف کردن اماده پرداخت
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
preparing U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
prepares U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
make U درست کردن ساختن اماده کردن
makes U درست کردن ساختن اماده کردن
redact U اماده چاپ کردن تحریر کردن
to gather up U جمع اوری کردن اماده کردن
to wind up U کوک کردن اماده کردن گلوله
prepare U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
auto drome U پیست اتومبیل رانی
turf U پیست چمن اسبدوانی
speedway U پیست بیضی اتومبیلرانی
strip U سطح پیست شمشیربازی
aprons U کناره داخلی پیست
apron U کناره داخلی پیست
velodrome U پیست دوچرخه سواری
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
marshaled U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
enarm U مسلح شدن اماده کارزار کردن
marshaling U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
marshalled U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
edit U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
edit U اماده چاپ کردن تغییر دادن
winterization U اماده کردن برای کار در زمستان
edited U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
edited U اماده چاپ کردن تغییر دادن
roadworthy U اماده مسافرت قابل سفر کردن
marshals U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
marshal U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
slalom U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
backstraight U قسمت دراز و مستقیم پیست
back nine U نیمه دوم پیست 81 قسمت
ramp alert U اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
tropicalization U اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
mountee U اژیر مخصوص اماده کردن توپهای ناو
arm U مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
tartan U ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
under- U در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
under U در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
clubhouse turn U انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
banked turn U انحنای پیست اتومبیلرانی بطرف داخل
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
disposable personal income U پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
sketch U پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
sketched U پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
sketches U پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
banking track U انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
dight U اماده کردن مجهز کردن
gird U اماده کردن محکم کردن
list U شیار کردن اماده کردن
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
paddocks U منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
paddock U منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
staging area U فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
rig the ship U فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
crammer U کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
tirm oval U پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
warning order U دستور اماده باش اعلام اماده باش
spooling U یلهای نوار اماده شدن قسمتی از سیستم جهت پردازش ان قرقره کردن
lineup U اماده ومجهز کردن ترتیب جای بازیکنان فوتبال طرز قرار گیری
track U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
laager U هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
lines U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
dizen U دسته یا بسته کتان وکنف کتان را اماده کردن
ski U اسکی
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com